تخریب روان کودکان با نشر کتابهای ضعیف
تاریخ انتشار: ۴ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۵۹۱۷۴۱
ایسنا/خراسان رضوی کدو قِل قلهزن، علی مردان خان، خروسزری، حسنکچل و بسیاری کتابهای دیگر همه بخشی از خاطرات مشترک کودکی ما در دوران بزرگسالی هستند. خاطراتی که هنوز هم در گوشههای ذهنمان دنبال تصویرهای آشنای آنها میگردیم و این یعنی باور مسلم تأثیرگذاری قصه و قدرت وصفنشدنی آن، همان قدرتی که دنیای کودکیمان را به بزرگسالی پیوند میزند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
متأسفانه این روزها شاهدیم باوجود اهمیتی که کتابهای کودک دارد، اما سهم عمدهای از کتابهای حوزه ادبیات کودک و نوجوان که در بازار به فروش میرسند کیفیت لازم را ندارند و اگر کودکان و نوجوانان در نخستین تجربه کتابخوانی با این آثار مواجه شوند، ممکن است نسبت به مطالعه بیرغبت شوند و دیگر سراغ کتاب نروند.
کتابهایی که محتوای استانداردی ندارد
در همین خصوص یک فعال حوزه کتاب کودک در گفت و گویی با ایسنا معتقد است: کتابهایی که ناشران غیرمتخصص برای کودکان چاپ میکنند محتوای استانداردی ندارد.
مجید اسحاقی با بیان اینکه، نشر آثار ضعیف موجب تخریب روان کودکان میشود، افزود: از سویی مؤسساتی هم هستند که به فن نشر کتب کودکان آگاه هستند و میدانند که مخاطبین آنان با روح پاک و بیآلایش به چه ضمیری نیاز دارند و به نشر کتابهای مفید، ارزنده و متناسب با روحیه و گروه سنی آنان اقدام میکنند.
وی با تأکید بر اینکه بسیاری از کتابهای منتشر شده کودکان ترجمه است، افزود: با تمام پیشرفتی که در زمینه تألیف کتب داستانی کودکان در سالهای اخیر داشتهایم ولی هنوز کاستیهایی در زمینه تصاویر برخی کتابها، متناسب نبودن با گروه سنی مخاطب مورد نظر، صحافی کتاب، جنس و نوع کاغذ کتاب داریم.با تمام پیشرفتی که در زمینه تألیف کتب داستانی کودکان در سالهای اخیر داشتهایم ولی هنوز کاستیهایی در زمینه تصاویر برخی کتابها، متناسب نبودن با گروه سنی مخاطب مورد نظر، صحافی کتاب، جنس و نوع کاغذ کتاب داریم.
اسحاقی با بیان اینکه یکی از عوامل جذب کودک به کتاب، تصویر داستانهای کودکان است، تصریح کرد: یک تصویر خوب کتاب داستان ورود کودک به عالم خیالانگیز داستان را به او میشناساند و واضح است که تصویر جلد کتاب و تصاویر داخل آن عامل مهمی در جذب کودکان به مطالعه است.
وی اظهار کرد: در گذشته، بیشتر رنگهای سیاه و سفید و خاکستری برای کتابهای کودکان استفاده میشد که کاربرد این رنگها در کتابهای کودکان چندان مناسب نبود ولی هماکنون رنگها به کتابهای کودکان زیبایی میبخشند و باعث جذب آنان میشوند.
این فعال حوزه کتاب کودک یکی از عوامل مهم در کتابخوان نمودن کودکان و تمایل آنان به مطالعه را والدین دانست و گفت: والدین اگر به تهیه کتاب قصه و خواندن آن برای فرزندان خود اهمیت دهند در واقع ویژگیهای مثبت انسانی مثل شجاعت، صداقت و دانایی و... را در وجود آنان از همان سنین پایین نهادینه میکنند.
وی همچنین با بیان اینکه ارائه کتابهای به روز به خلاقیت کودک کمک میکند، تصریح کرد: در کنار کتاب داستان قصهگویی و گوینده قصه با نوع بیان خود موجب رشد هیجانی، عاطفی و سلامت روان کودکان میشود.
اسحاقی همچنین افزود: کتاب خواندن برای کودکان بر رشد آنها تأثیر دارد. کتابها، رسانههایی امن برای بچهها هستند که امکان بررسی مفاهیم، احساسات و رفتارهای مختلف را برای آنها ایجاد میکنند و در عین حال باعث شناخت بهتر آنها از محیط، جامعه و انتظارات اجتماعی میشوند.
وی اظهار کرد: کتاب خواندن برای کودکان باعث افزایش اعتماد به نفس و آرامش آنها میشود و میتواند برای کنار آمدن با مسائل در شرایط سخت به آنها کمک کند.
قصهها و شعرها باید دارای کلمات ساده باشد
در ادامه یک روانشناس حوزه کودک و نوجوان به ایسنا گفت: امروزه در تمام دنیا قصه، قصهگویی و داستان مورد اهمیت قرار گرفته است.
زهره عاشوری افزود: بسیاری بازی را فقط در کامپیوتر میبینند ولی چگونه قصهگویی و روایت آنهم نوعی بازی است تا به دل شنونده به خوبی بنشیند.
وی با تأکید بر اینکه در گذشته روایتهای مادربزرگها، درس عبرت برای ما بوده و در تقویت و انگیزه برای موفقیت کمک حالمان بود، اظهار کرد: گوینده قصه اگر یکنواخت و با صدای کسل داستان را بخواند نمیتواند تأثیرگذار باشد.
این روانشناس حوزه کودک و نوجوان با بیان اینکه متأسفانه قصههای خارجی برای مردم ما اهمیت دارد درصورتیکه بسیاری از آن داستانها فقط در فکر محقق شدن آرزوهای خود هستند، تصریح کرد: قصههای ایرانی گرچه از تخیل برگرفته شده ولی در متن آن تلاش برای دستیابی به هدف موردنظر دیده میشود که نمونههایی همچون شنگول و منگول و قصه حسنکچل از اینگونه است.متأسفانه قصههای خارجی برای مردم ما اهمیت دارد درصورتیکه بسیاری از آن داستانها فقط در فکر محقق شدن آرزوهای خود هستند؛ قصههای ایرانی گرچه از تخیل برگرفته شده ولی در متن آن تلاش برای دستیابی به هدف موردنظر دیده میشود.
وی در ادامه با تأکید بر اینکه برای نمونه در قصه حسنکچل مادرش فکر میکند چگونه حسنکچل از این تنبلی دست بردارد، که نشان از شخصیت پویا دارد، گفت: باید قصههایی را انتخاب کنیم که شخصیت کودک را از تخیلات به پویایی سوق دهد و قصههای ایرانی در این زمینه بهترین هستند.
عاشوری با بیان اینکه تخیل قصههای ایرانی بسیار خوب است، عنوان کرد: قصهها و شعرها باید دارای کلمات ساده باشد تا کودک کلمات را بفهمد.
وی با تأکید بر اینکه کتاب قصه کودکان باید کوتاه باشد و بهترین زمان برای بچهها ۴ دقیقه است تا از خستگی و بیحوصلگی آنها نسبت به قصه جلوگیری شود، گفت: در انتخاب کتاب قصه کودکان باید نسبت به داشتن پیامهای مستقیم، غیرمستقیم و آموزشی دقت کنیم.
این روانشناس حوزه کودک و نوجوان با بیان اینکه قصهای برای بچهها جذاب است که پرسش و پاسخ داشته باشد، اظهار کرد: خواندن، نقاشی و موسیقی از تأثیرگذارترین ابزار قصه هستند.
وی با بیان اینکه موسیقی ابزاری اعجابانگیز در خواندن قصه است، اذعان کرد: باید کتاب قصههایی برای کودکان انتخاب کنیم که در شب برای آنها آرامش ایجاد کند. همچنین برای هر رده سنی باید قصه مربوط به آن سن تهیه شود.
عاشوری با تأکید بر اینکه قصههای گروهی برای بچهها جذابتر است، گفت: در دل فرهنگ کهن کشورمان، هر منطقه قصه و فرهنگ خاصی دارد که باید تلاش کنیم قصهها و موسیقی بومی وطنمان را کودکان به خوبی یاد بگیرند و بشناسند.
کتاب کودک کالایی مصرفی نیست
در ادامه یک نویسند کتاب کودکان به ایسنا گفت: امروزه متأسفانه همه در نگاه اول کتاب را به دلیل زیبایی ظاهری میخریم و در کنار آن بچههای ما قهرمانان خارجی مانند زورو، رابینهود و دیگر چهرهها را بهتر میشناسند اما رستم و سیاوش را نمیشناسند.
احمد اکبری اظهار کرد: همه ما بر این باوریم که کتاب کودک باید ارزان باشد و کمتر به محتوا و زیباییهای بصری که باعث علاقهمند کردن کودکان به مطالعه میشود توجه داریم.
وی عنوان کرد: متأسفانه پدر و مادرها کتاب کودک را کالایی مصرفی در نظر میگیرند و فکر میکنند باید آن را پس از مطالعه دور انداخت.
این نویسنده کتاب کودک همچنین با بیان اینکه قصهها، بهترین راه برای گفتوگو با کودکان است، بیان کرد: به رغم اینکه سرانه مطالعه با احتساب روخوانی روزنامهها به کمتر از ۱۵ دقیقه در روز میرسد اما بررسی میزان کتابخوانی کودکان کمی نامتعارف است. قصهها، بهترین راه برای گفتوگو با کودکان است؛ به رغم اینکه سرانه مطالعه با احتساب روخوانی روزنامهها به کمتر از ۱۵ دقیقه در روز میرسد اما بررسی میزان کتابخوانی کودکان کمی نامتعارف است.
وی در ادامه وضعیت کتاب کودک را آشفته دانست و اظهار کرد: برخی نویسندگان در این بخش بسیار ضعیف عمل میکنند.
اکبری با اشاره به اینکه کتابهای کودکان باید به گونهای باشد که علاوه بر ایجاد میل و لذت خواندن موجب رشد قوه خلاقیت، رشد همه جانبه ذهنی و شناختی کودک شود، افزود: متأسفانه ادبیات کودکان ضعفهای بسیاری دارد.
وی با اعلام اینکه کیفیت پایین برخی آثار در حوزه کودکان هم موجب سردرگمی پدر و مادرها شده است، عنوان کرد: ادبیات موجب شکوفایی خلاقیت کودکان میشود.
در وضعیتی که از یکسو شاهد بیتوجهی به محتوای کتب کودک و نوجوان هستیم و از سویی دیگر، سرانه مطالعه در بین این نسل به شدت رو به کاهش است، زمان آن رسیده تا استانداردهای کتب کودک و نوجوان رعایت شده و بر محتوای آنها توجه شود؛ چراکه این روزها بهراستی وضعیت نگرانکننده تولید کتاب کودک و نوجوان در ایران را شاهد هستیم.
به باور نویسندگان و فعالان حوزه ادبیات کودک و نوجوان، این حوزه ادبی که نقش مؤثری در تعلیم و تربیت نسلها دارد، این روزها برای رفع کاستیهای خود نیازمند توجه بیشتر مسئولان است.
کوتاه سخن آنکه، رفع کاستیهای موجود در مسیر توسعه ادبیات کودک و نوجوان بیتردید میتواند به ارتقا و شکوفایی این حوزه و هم راستا با آن به رشد سطوح آموزشی و تربیتی در کودکان و نوجوانان بیانجامد و بذرهای آگاهی و خلاقیت در نسلهای آتی را بارور سازد.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استانی شهرستانها کتاب کودک داستان نشر قصه گویی استانی اجتماعی استانی اقتصادی استانی سیاسی استانی شهرستانها کتاب های کودکان قصه های ایرانی کتاب های کودک کودک و نوجوان برای کودکان ادبیات کودک برای بچه ها کتاب کودک حوزه کودک کتاب قصه کتاب ها حسن کچل قصه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۹۱۷۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
راهکارهای جایگزین تنبیه بدنی در کودکان
یک روانشناس در مورد تنبیه کودک گفت: شما میتوانید با استفاده از محرومیتسازی، محدویتهای کلامی یا تقویت منفی به صورت غیرفیزیکی کودک را تنبیه کنید. چرا که تنبیه بدنی میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را برای کودک به همراه داشته باشد.
به گزارش ایسنا، سحر پهلواننشان روانشناس کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا با بیان تعریف تنبیه از دیدگاه روانشناسی گفت: در روانشناسی کودکان و نوجوانان، تنبیه را به عنوان یکی از شیوههای رایجی که ذیل رفتار درمانی به شمار میآید در نظر میگیرند، شیوهای که برای آموزش برخی از مفاهیم یا اجتناب از انجام برخی از موارد، توسط خانوادهها یا افرادی که در حوزه آموزش، تعلیم و تربیت هستند میتواند اعمال شود.
شکلهای مختلفی از تنبیه وجود دارد
این روانشناس در ادامه با بیان اینکه کلمه تنبیه در نظر عوام، همان تنبیه فیزیکی و بدنی است، گفت: ما شکلهای مختلفی از تنبیه را داریم برای مثال شکلی از تنبیه میتواند به شکل تقویت منفی باشد. در شکل دیگر از تنبیه، کودک از موضوع مثبتی که برای او لذت یا خوشحالی به همراه داشته دور شود، یا در اختیار او قرار نمیدهیم. بنابراین شما میتوانید با استفاده از محرومیتسازی، محدویتهای کلامی یا تقویت منفی به صورت غیرفیزیکی کودک را تنبیه کنید. چرا که تنبیه بدنی میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را برای کودک به همراه داشته باشد.
از تنبیه بدنی در موارد خاصی استفاده میشود
پهلوان نشان تأکید کرد: تنبیهها اگر بخواهند مؤثر باشند نباید جسمی و فیزیکی باشند مگر در مواقعی که یک آسیب جدی متوجه کودک میشود یا کودک ناخواسته آسیب جانی که به فرد دیگر یا به اموال و دارایی دیگران وارد میکند. مثلاً آتشافروزیهایی که برخی کودکان انجام میدهند یا بازیهای خطرناکی که میتواند حتی منجر به مرگ کودک یا فرد همسال او شود. یا برای بچههایی که سابقه مشکلات رفتاری مانند اوتیسم و کمتوانی ذهنی دارند، چون قوه ادراک آنان از لحاظ شناختی رشد پیدا نکرده است. در برخی مواقع از تنبیههای فیزیکی هم استفاده میشود. ولی در مواردی غیر از این، بیشتر توصیه میشود که از شیوه تنبیههای غیر جسمی مثل تقویت منفی، محرومسازی، تقویتهای مثبت و .. استفاده شود.
ما شکلهای مختلفی از تنبیه را داریم برای مثال شکلی از تنبیه میتواند به شکل تقویت منفی باشد.در شکل دیگر از تنبیه، کودک از موضوع مثبتی که برای او لذت یا خوشحالی به همراه داشته دور شود، یا در اختیار او قرار نمی دهیم. محرومیت سازی، تنبیههای غیرکلامی مانند سکوت یا پاسخ ندادن پدر یا مادر در موقعیتهای مدنظر آنها، شیوه های دیگری از تنبیه غیر جسمی هستند.
عوامل تأثیرگذار بر تنبیه کودکان
این روانشناس ادامه داد: برای آموزش مفاهیم خاص مانند نظم نخست باید منظور خود از نظم را برای کودک مشخص کنیم. به کودک نشان دهیم رعایت نظم میتواند پیامدهای مثبت به همراه داشته باشد و عدم رعایت آن میتواند به تنبیههای مانند محرومیت از امتیاز خاص منجر شود.
وی افزود: نکته دوم درباره مؤثر بودن تنبیهها این است که باید متناسب با کاری که کودک انجام داده یا نداده، تنبیه انجام شود. مثلاً اگر کودک درس خود را نخواند ما نمیتوانیم به او بگوییم که خوب من به تو قول داده بودم که آخر هفته تو را به شهربازی ببرم و الان نمیبرم. قولهایی که به کودک داده میشود اساساً باید اجرا شوند. در واقع در حال حاضر عدم اجرای این قول یک بیاعتمادی را در کودک ایجاد میکند. بنابراین تنبیه یا محرومیت مد نظر باید حول محور همان موضوع و یا در فاصلهی نزدیک به آن موقعیت و نه در روزهای آینده باشد.
پهلوان نشان خاطرنشان کرد: شدت تنبیهها باید متناسب با سن کودک در نظر گرفته شود مثلاً زمانی باید صحبت از محرومسازی شود که کودک کار اشتباهی را انجام داده است. این زمان بندی باید براساس سن کودک باشد یعنی اگر کودک 3 ساله است حدوداً بین 3 تا 6 دقیقه بعد از انجام کار خطا، تنبیه مناسب صورت گیرد.
این روانشناس گفت: توصیه ما این است که والدین بیشتر بر روی رفتارهای مثبت کودک تمرکز کنند که بتواند برای کودک تشویق به همراه داشته باشد. از این رو وقتی کودک خطایی انجام می دهد و در لحظه مورد تنبیه قرار میگیرد باید کوچکترین اتفاق مثبت را هم مورد تشویق قرار داد. این تشویقها میتواند تصدیق کلامی، تشویق اجتماعی و نظام اقتصاد ژتونی(پاداش دادن به کودک درقبال رفتارهای مطلوب) باشد. تا کودک برای انجام رفتارهای درست، انگیزه بیشتری پیدا کند. با این شیوه اگر کودک برای جبران اشتباه تلاشی انجام دهد. با استفاده از اقتصاد ژتونی میتواند یک تعدادی از آن مجازات و یا تنبیههایی که برای او در نظر گرفتهشده، را کاهش داد.
تأثیرات منفی تنبیه بدنی در کودکان
این روانشناسی درباره تأثیرات منفی تنبیه بدنی در کودکان گفت: تأثیرات آن را از منظر گوناگون میتوان بررسی کرد. این که کودک در چه بازه سنی قرار داشته باشد، یا جنس کودک چی باشد، یا کدام یک از والدین در چه موقعیت مکانی و زمانی این تنبیه را انجام داده باشند، متفاوت است. در قسمت اول یکی از تبعات این گونه از تنبیهات احساس شرم و نقص را در کودک به همراه میآورد که ممکن است نسبت به آن فرد تنبیهکننده پدر، مادر، مربی یا هر فرد دیگری، احساس ناکامی ایجاد شود که متعاقب آن میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را در ادامه برای کودک ایجاد کند.
پهلواننشان ادامه داد: یکی دیگر از واکنشهای که کودک در مقابل تنبیه بدنی میتواند انجام میدهد پرداختن به کارهایی است که والدین به آن حساس هستند. به این روش معمولا کودکان والدین خود را کنترل میکنند.
وی معتقد است: در فضای یادگیری مشاهدهای هم کودک یاد میگیرد که این یک شیوهای است که خانواده میتواند به وسیله آن به اهدافش برسد. بنابراین او هم در ارتباط با همسالان همجنس یا غیر همجنس خود و یا افرادی بزرگتر از خود میتواند به کار ببرد. شیوهای برای کسب توجه و به هدف رسیدن کودک از این منظر که دیگران را مجبور کند تا یکسری کارهایی را برای او انجام دهند.
این روانشناس تأکید کرد: غیر از موردی که گفته شد ما شاهد یک فاصلهگیری عاطفی هم در بچهها هستیم. اگر اولین شیوه خانواده وقتیکه کودک اشتباه یا خطایی را انجام می دهد، شیوه تنبیه فیزیکی و داد و بیدادهای همراه با آن باشد، باعث میشود که ویژگیهایی مانند صبر، تحمل ناکامی یا به تأخیر انداختن ارضای نیازها در بچهها با مسائل زیادی مواجهه شود که آسیبهای آن در دوران بعدی زندگی کودک هم برای ما کاملاً مشخص است. کودک از پدر و مادر خود فاصله میگیرد و خلأهای عاطفی زیادی برای او به وجود میآید و این موضوع خیلی مواقع باعث میشود که ارتباط ایمن کودک با منابع دلبستگی اولیه او مثل پدر و مادر هم دستخوش تغییر شود.
خشم، انزجار، تنفر، پرخاش، طیف وسیعی از هیجانهای منفی که میتواند برای کودک اتفاق بیافتد برای او عادی میشود و به ابعاد مختلف زندگی کودک هم سرایت پیدا میکند.
وی در ادامه گفت: خیلی وقتها ما با والدین مخصوصاً والدینی با حالت تکانشیتر یا سابقه اختلالات روانشناختی یا آستانه تحمل پایین صحبت میکنیم، میگویند که من در آن لحظه متوجه نشدم که چه اتفاقی افتاده است و بعد از آن هم پشیمان شدم. اما آن آسیبی که تنبیه بدنی حتی برای بار اول در ذهن یک کودک ایجاد کند، میتواند تبعات جبرانناپذیری را داشته باشد.
پهلواننشان خاطرنشان کرد: البته خود اختلالهای روانشناختی یا اختلال خاص والدین در این زمینه باید ارزیابی شود، تا در نظر گرفته شود که رفتار کودک چه طرحوارهای را در ذهن والدین فعال میکند که با اشتباه کودک خشم عجیب غریبی در مادر یا پدر فعال میشود که به طبع آن رفتار فیزیکی بر روی کودک انجام می گیرد.
اگر اولین شیوهی خانواده وقتیکه کودک اشتباه یا خطایی را انجام می دهد، شیوه تنبیه فیزیکی و دادو بیدادهای همراه با آن باشد باعث میشود که ویژگیهایی مانند صبر، تحمل ناکامی یا به تأخیر انداختن ارضای نیازها در بچهها با مسائل زیادی مواجهه شود که آسیبهای آن در دوران بعدی زندگی کودک هم برای ما کاملاً مشخص است. کودک از پدر و مادر خود فاصله میگیرد و خلأهای عاطفی زیادی برای او به وجود میآید و این موضوع خیلی مواقع باعث میشود که ارتباط ایمن کودک با منابع دلبستگی اولیه او مثل پدر و مادر هم دستخوش تغییر شود.
علت مقابله به مثل کودکان در تنبیه بدنی
این روانشناس کودک در پاسخ به سؤالی دربارهی اینکه چرا بچهها وقتی مورد تنبیه بدنی قرار میگیرند دقیقاً مقابله به مثل میکنند و همان رفتار را در مقابل والدین انجام میدهند، گفت: در سنین تقریباً 3تا 6 سالگی که کودکان در مرحله دوم روانشناختی خود هستند نیروی اراده در حال شکل گرفتن است. این نیروی اراده و آن مقاومت گراییها و منفیگراییهایی که کودکان دارند. باعث نه گفتن آنان میشود و در سطح جسمی هم کودک متوجه توانایی بدنی و ماهیچهای خود شده است و میخواهند در مقام عمل این توانایی را نشان دهد تا ببیند آیا دقیقاً میتوانند همان کار را انجام دهد.
پهلواننشان تأکید کرد: به هر حال منبع الهام کودک والدین هستند تصور آنها این است که اگر والد کاری را انجام میدهد این کار، درست است. بنابراین او هم امتحان میکند تا ببیند آن نتیجهای که والد میخواهد از کودک بگیرد کودک هم میتواند آن نتیجه را از والد بگیرد؟ به همین خاطر است که میگوییم از آنجایی که بچهها مشاهده کنندگان قوی هستند و تقریبا در 5 تا 6 سال اول زندگیشان هم این شخصیت روانی در حال شکل گیری است، اکیدا توصیه میشود تا جایی که امکان دارد، گفتگوی همدلانه بدون برانگیختگی احساس شرم و نقص در کودک اتفاق بیافتد تا هیجان کودک به شکل درستی بررسی شود. البته تنبیه اصولی مانند محرومیت، تقویت منفی، جداسازی یا شیوههای غیرکلامی با توجه به شرایط سنی و روشی صحیح میتواند یکی از روشهای کارآمد در تربیت کودک باشد.
این روانشناس در ادامه گفت: مسئله بعدی که به شدت توصیه میکنیم این است که خانوادهها انتظاراتشان را از کودکان در سطح متعارف، منطقی و مطلوب متناسب با سن، جنس و ویژگیهای تحولی کودکان قرار دهند، در کنار آن پیامدهایی که انجام یا عدم انجام آن رفتار، با شکلهای مختلف به کودک گفته شود.
اصرار کودکان بر درستی اشتباهی که انجام میدهند
پهلواننشان در پاسخ به سوال دیگری درباره مقاومت کودکان و اصرار آنها بر اشتباه نبودن کارشان اظهار کرد: دلایل زیادی باعث میشود که کودک اصرار بر درست بودن کار خود داشته باشد. اگر کودک در بازه سنی 3 تا 6 سال باشد این مقاومت و منفیگرایی اساسا جزو شاخصههای تحولی او است. والدین باید از شیوههای دیگر و به شکل غیر مستقیم مانند استفاده از کارتونها، قصهها، نمایش ها و بازی با عروسکها، سعی کنند آن مفهوم را آموزش دهند.
وی ادامه داد: از دلایل دیگری که باعث میشود بچهها اشتباهات خود را نپذیرند این است که کودک در فضای ذهنی خود این داده را دارد که من اگر الان به اشتباه خود اقرار کنم کتک میخورم چون قبلتر از این هم همین موضوع اتفاق افتاده است.
این روانشناس کودک گفت: اساسا والدین در تنبیههای خود به دنبال راهحل مسئله نیستند بلکه به دنبال آن هستند که آن احساس شرم و نقص در کودک بالا بیاد و به او بقبولانیم که تو مقصر هستی. در صورتی که صورت مسئله اصلی ما باید آن اتفاق باشد. زمانی که کودک دارد به چهره والدین نگاه میکند و میبیند که این والدین بسیار برافروخته هستند و شاید ابزار خاصی هم در دست داشته باشند. مسلما از پذیرفتن اشتباه خود اجتناب میکند. از سوی دیگر در دورهای که کودک استقلالورزی را تجربه میکند، آن احساس شرم برای او آزار دهنده است. بنابراین شاید بهتر باشد در موقعیتی که هم والد عصبانی است و هم کودک پذیرا نیست. شروع به تنبیه کردن یا شکافتن مسئله نکنیم و اجازه دهیم کمی زمان بگذرد تا بار هیجانی فروکش کند.
وی در پایان با تاکید بر اینکه باید والدین تمرکز خود را روی خود اتفاق بگذارند. تصریح کرد: بچهها متمرکز بر حال هستند و آیندهنگری ندارند. ممکن است کاری را هم به اشتباه انجام بدهند. ولی واقعاً نیت عامدانهای نبوده است. به این دلیل بعضی وقتها کودکان میگویند که من نمیدانستم که این اتفاق میافتد و فقط میخواستم تجربه کنم. از این رو ما باید بر روی گفتوگوی همدلانهای با کودک تمرکز کنیم و ببینیم که کودک در آن لحظه چگونه فکر میکرده و چه احساسی را داشته و چه هیجانی را تجربه کرده است.
انتهای پیام